روزهای سکسی من در بابلسر قسمت دوم
من پالیز یک زنونه پوش سکسی هستم و حالا قسمت دوم روزهای سکسی من در بابلسر...
وقتی خودم رو در قالب یک زن می بینم به آرامش می رسم. اون روز تا شب 2 دست لباس عوض کردم همیشه روز اولی که آزادانه می تونستم یک زن باشم چند دست لباس و آرایش عوض می کردم و هر بار از اینکه یک زن زیبا و سکسی بودم احساس خیلی خیلی خوبی داشتم و واسه خودم آهنگ می ذاشتم و می رقصیدم. چند روز بعد هم به همین ترتیب گذشت و من هر روز بیشتر از زنی که بودم احساس شادی می کردم. صبحها وقتی با لباس خواب لطیفی که بندش از رو شونه هام افتاده بود و موهای آشفته و آرایشی که رو صورتم از شب قبل مونده بود از خواب پا می شدم و خودم رو تو آینه می دیدم آرزو می کردم این روزها تموم نشه. یاد لحظه های آخر شب می افتم که خودم رو با یه کیر مصنوعی که با سیلیکون درستش کردم می کردم و ارضا می شدم و بعد در خیال آغوش یک مرد می خوابیدم. شب پنجم بود که بد جور هوس یه کیر خوش تراش واقعی رو کرده بودم از زمان دانشجویی که چندبار بچه های دانشگاه منو کرده بودند دیگه سکس نداشتم. زمان دانشجویی دل و جرات بیشتری داشتم. ولی اون روزها کمی می ترسیدم. ساعت 8 شب بود که بدجور وسوسه شدم با لباس زنونه برم بیرون و شاید یه پسر کیرکلفت پیدا کنم. چون مانتو نداشتم تو لباسهام تا اون موقع نرفته بودم بیرون. گشتم تو لباسهای خواهرم یه مانتوی تنگ و کوتاه پیدا کردم اون روزها شلوار جین تنگ کوتاه مد بود و خواهرم یکی داشت شال و روسری خیلی داشت. یه کفش لژدار تابستونی رنگی رنگی هم خودم داشتم. شروع کردم به آرایش پررنگ و تابستونی با کلاه گیس رنگ عسلی محشر میشه! یه سوتین مشکی و یه تاپ یقه باز قرمز که خط سینه هام ازش بیرون زده بود و یه شرت لامبادا مشکی پوشیدم و روش مانتوی تنگ و شلوار جین تنگ رو پوشیدم با یه شال قرمز و یه کیف زنونه گنده. وای چه جیگری شده بودم. گردی کونم از زیر مانتو و شلوار تنگ خودنمایی می کرد. شالم هم طوری گذاشتم که سفیدی و خط سینه هام معلوم بود. احساس می کردم سایز سینم چند برابر شده. بعد از همه این کارها ساعت شده بود 10 شب. قلبم داشت از هیجان وای میستاد. یه شات ویسکی خوردم کمی آروم شدم و یه لباس خواب سکسی انداختم تو کیفم با کرم نرم کننده و از در آپارتمان رفتم بیرون. تا پایین پله ها رفتم دستم رو در بود و می ترسیدم نکنه یهو یکی از همسایه ها منو ببینه. دوباره اومدم بالا و یه ساعتی با خودم کلنجار رفتم. بیرون خونه حسابی داشت خلوت می شد. خلاصه ساعت 12 شب از خونه زدم بیرون. تا سر کوچه دویدم اونم با یه کفش پاشنه بلند صدای تلق تلق کفشم تو کوچه خلوت می پیچید. صدای قلبم رو می شنیدم. سر کوچه بین یه درخت و ماشین خودمو مخفی کردم. اطراف رو برانداز کردم و راه افتادم تو خیابون. عابر زیادی تو پیاده رو ها نبود ولی ماشینهای زیادی رد می شدند. خیلی تیپ و قیافم سکسی بود عین یه دختر جنده شده بودم. کم کم برام عادی شد فقط از ماشین پلیس می ترسیدم که اگر می گرفتنم واویلا بود. تا چند تا خیابون که رفتم تصمیم گرفتم برگردم. هنوز می ترسیدم. یه چندتا ماشین هم رد شد که توش پر پسر بود چند تا متلک هم بارم کردند ولی کسی پیله نکرد. هم دلم یه کیر پرآب می خواست هم می ترسیدم. ماشین ها که جلوم نیش ترمز می زدند تو دلم دعا می کردم بی خیال شند وقتی رد می شدند دلم می خواست سوارم کنند. تو راه برگشت تو یه کوچه یه پسر هیکلی سرش تو موتور ماشینش بود. دلم می خواست یهو بپرم تو بغلش و کیرش رو در بیارم شروع کنم به ساک زدن. قبلا یه بار تو خیابون کیر یکی از همکلاسی هامو ساک زده بودم. نزدیک های خونه یه راننده تاکسی رو دیدم که تو ماشینش نشسته بود و داشت رادیو گوش می داد. دلم می خواست بره تو کار من و یه حالی به کیرش و یه حالی به کون خودم بدم ولی سریع از کنارش رد شدم و اونم گفت برسونمت خوشکل خانوم. با ترس در ساختمون رو باز کردم و رفتم بالا. وارد آپارتمان که شدم از شدت هیجان و شهوت زدم زیر گریه. تمام آرایشم پخش شد تو صورتم. رقتم صورتم رو تمیز کردم و یه لباس خواب سکسی ساتن پوشیدم و با کیر مصنوعی خودم رو ارضا کردم و تو خیالم در آغوش مرد رویاهام خوابیدم..... ادامه دارد.
وقتی خودم رو در قالب یک زن می بینم به آرامش می رسم. اون روز تا شب 2 دست لباس عوض کردم همیشه روز اولی که آزادانه می تونستم یک زن باشم چند دست لباس و آرایش عوض می کردم و هر بار از اینکه یک زن زیبا و سکسی بودم احساس خیلی خیلی خوبی داشتم و واسه خودم آهنگ می ذاشتم و می رقصیدم. چند روز بعد هم به همین ترتیب گذشت و من هر روز بیشتر از زنی که بودم احساس شادی می کردم. صبحها وقتی با لباس خواب لطیفی که بندش از رو شونه هام افتاده بود و موهای آشفته و آرایشی که رو صورتم از شب قبل مونده بود از خواب پا می شدم و خودم رو تو آینه می دیدم آرزو می کردم این روزها تموم نشه. یاد لحظه های آخر شب می افتم که خودم رو با یه کیر مصنوعی که با سیلیکون درستش کردم می کردم و ارضا می شدم و بعد در خیال آغوش یک مرد می خوابیدم. شب پنجم بود که بد جور هوس یه کیر خوش تراش واقعی رو کرده بودم از زمان دانشجویی که چندبار بچه های دانشگاه منو کرده بودند دیگه سکس نداشتم. زمان دانشجویی دل و جرات بیشتری داشتم. ولی اون روزها کمی می ترسیدم. ساعت 8 شب بود که بدجور وسوسه شدم با لباس زنونه برم بیرون و شاید یه پسر کیرکلفت پیدا کنم. چون مانتو نداشتم تو لباسهام تا اون موقع نرفته بودم بیرون. گشتم تو لباسهای خواهرم یه مانتوی تنگ و کوتاه پیدا کردم اون روزها شلوار جین تنگ کوتاه مد بود و خواهرم یکی داشت شال و روسری خیلی داشت. یه کفش لژدار تابستونی رنگی رنگی هم خودم داشتم. شروع کردم به آرایش پررنگ و تابستونی با کلاه گیس رنگ عسلی محشر میشه! یه سوتین مشکی و یه تاپ یقه باز قرمز که خط سینه هام ازش بیرون زده بود و یه شرت لامبادا مشکی پوشیدم و روش مانتوی تنگ و شلوار جین تنگ رو پوشیدم با یه شال قرمز و یه کیف زنونه گنده. وای چه جیگری شده بودم. گردی کونم از زیر مانتو و شلوار تنگ خودنمایی می کرد. شالم هم طوری گذاشتم که سفیدی و خط سینه هام معلوم بود. احساس می کردم سایز سینم چند برابر شده. بعد از همه این کارها ساعت شده بود 10 شب. قلبم داشت از هیجان وای میستاد. یه شات ویسکی خوردم کمی آروم شدم و یه لباس خواب سکسی انداختم تو کیفم با کرم نرم کننده و از در آپارتمان رفتم بیرون. تا پایین پله ها رفتم دستم رو در بود و می ترسیدم نکنه یهو یکی از همسایه ها منو ببینه. دوباره اومدم بالا و یه ساعتی با خودم کلنجار رفتم. بیرون خونه حسابی داشت خلوت می شد. خلاصه ساعت 12 شب از خونه زدم بیرون. تا سر کوچه دویدم اونم با یه کفش پاشنه بلند صدای تلق تلق کفشم تو کوچه خلوت می پیچید. صدای قلبم رو می شنیدم. سر کوچه بین یه درخت و ماشین خودمو مخفی کردم. اطراف رو برانداز کردم و راه افتادم تو خیابون. عابر زیادی تو پیاده رو ها نبود ولی ماشینهای زیادی رد می شدند. خیلی تیپ و قیافم سکسی بود عین یه دختر جنده شده بودم. کم کم برام عادی شد فقط از ماشین پلیس می ترسیدم که اگر می گرفتنم واویلا بود. تا چند تا خیابون که رفتم تصمیم گرفتم برگردم. هنوز می ترسیدم. یه چندتا ماشین هم رد شد که توش پر پسر بود چند تا متلک هم بارم کردند ولی کسی پیله نکرد. هم دلم یه کیر پرآب می خواست هم می ترسیدم. ماشین ها که جلوم نیش ترمز می زدند تو دلم دعا می کردم بی خیال شند وقتی رد می شدند دلم می خواست سوارم کنند. تو راه برگشت تو یه کوچه یه پسر هیکلی سرش تو موتور ماشینش بود. دلم می خواست یهو بپرم تو بغلش و کیرش رو در بیارم شروع کنم به ساک زدن. قبلا یه بار تو خیابون کیر یکی از همکلاسی هامو ساک زده بودم. نزدیک های خونه یه راننده تاکسی رو دیدم که تو ماشینش نشسته بود و داشت رادیو گوش می داد. دلم می خواست بره تو کار من و یه حالی به کیرش و یه حالی به کون خودم بدم ولی سریع از کنارش رد شدم و اونم گفت برسونمت خوشکل خانوم. با ترس در ساختمون رو باز کردم و رفتم بالا. وارد آپارتمان که شدم از شدت هیجان و شهوت زدم زیر گریه. تمام آرایشم پخش شد تو صورتم. رقتم صورتم رو تمیز کردم و یه لباس خواب سکسی ساتن پوشیدم و با کیر مصنوعی خودم رو ارضا کردم و تو خیالم در آغوش مرد رویاهام خوابیدم..... ادامه دارد.
10 years ago